مروارید دهم و یازدهم
این روزهای تمشک مامان...
هستی من...مونس مامان آتیش بارونی هاتو با عکس میذارم ببین و مثل الان من کیف کن بازی جدید.......رو میز کامپیوتر پیاده روی کردن و بعضی مواقع خوابیدن و نشستن رو پرینتر موفق شدی بشینی رو پرینتر و از ته دل خندیدی و خودتو لوس کردی...من که دیوونه ی این خنده هاتم میری سر سبد لباس کثیفات و لباسارو تک تک میاری میدی به مامان...خیلی هم به این کار علاقه داری دیگه راحت راحت با لیوان آب میخوری و خودتو هم خیس نمیکنی دختر توانمندم عسل طلای مامان از یکسالگی با نی شیر میخوردی و حالا حرفه ای شدی... نی رو از لیوان بیرون میاری و باهاش بازی میکنی گلدونه خانم منم مجبور شدم نی رو بذارم تو شیشه زرده تخم مرغ رو ...